حادثه عظیم و ارزشمند کربلا توجه محققان بسیارى را، از شیعه و سنى و حتى غیرمسلمان، به خود جلب کرده و هر یک از زاویه اى به آن نگریسته و آن را مورد بررسى و تحلیل قرار داده اند اما به نظر مى رسد هنوز نکات و مطالب قابل توجهى وجود دارد که به دلیل حساسیت و یا شهرت، کم تر مورد نقد و بررسى قرار گرفته است; از جمله این موارد، شناخت دقیق تفکر سیاسى ـ مذهبى نیروهاى عراقى اى است که در برابر قیام امام حسین(علیه السلام)صف آرایى کردند و در کوفه و کربلا حزب اموى را یارى رساندند.
اهمیت پرداختن به این موضوع، ناشى از جایگاه تاریخى شهر کوفه به عنوان مهد تفکر شیعه و مرکز اجتماع شیعیان است. این سابقه تاریخى با وقوع حادثه کربلا در حوزه ى جغرافیاى سیاسى این نقطه، بر پیچیدگى تحلیل این نهضت افزوده و سبب شده است که همیشه صورت ظاهرى آن ـ به عمد و یا به سهو ـ مورد توجه قرار گیرد و به آن دامن زده شود تا حقیقت ماجرا و یا قسمت قابل توجهى از آن در ابهام بماند و چهره ى بازیگران و دست اندرکاران واقعى آن آشکار نگردد.
باید گفت در جنگ صفین خط فکرى بود که مى خواست گناه به شهادت رساندن عمار را ـ که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در باره ى او فرموده بود: «او را گروه متجاوز و ظالم خواهد کُشت» ـ به گردن امیرالمؤمنین(علیه السلام) بیندازد و خود را از این اتهام تبرئه کند. همان خط فکر پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) با تبلیغات تلاش نمود تا شیعیان کوفه را مسئول شهادت امام حسین(علیه السلام) و یارانش نشان دهد.
شاید تکرار گزارش تأسف و اشک ریختن یزید براى کشته شدن امام حسین(علیه السلام) و لعن و نفرین او بر ابن زیاد، و نیز معرفى کوفیان در گزارش هاى تاریخى به عنوان کشندگان اصلى امام حسین(علیه السلام) بدون مشخص کردن تفکر سیاسى ـ مذهبى سپاه عمر بن سعد، نمونه اى از این خط تبلیغاتى باشد که در جهت پرده پوشى نیروهاى معارض شیعه و بد نام کردن شیعیان حقیقى کوفه بوده است.
این سخن به معناى بى گناهى افرادى نیست که مسلم را در مقابل امویان یارى نکردند; آنان به گناهشان اقرار داشته و خود را «توّابین» نامیدند و کشته شدن خود را تنها راه خلاصى از این تقصیر و عذاب وجدان مى دانستند. بلکه سخن در باره ى شناخت افرادى است که در کوفه و کربلا در سرکوب نهضت امام حسین(علیه السلام)نقش فعال داشتند و حزب اموى را یارى رساندند، اما دو عامل مهم نگذاشته تا این حقیقت به درستى شناخته شود که نیروهاى معارض از نظر فکرى و سیاسى از چه گروه و یا گروه هایى بوده اند: یکى تبلیغات و سانسور گسترده ى اموى و دیگر، رخ دادن این حادثه در حوزه ى جغرافیاى شیعه. این دو عامل مانع از آن شد که نقش گروه هاى معارض آشکار شود; به گونه اى که اگر این حادثه در حوزه ى جغرافیاى اموى و عثمانى مانند شام و یا بصره رخ مى داد، نقش آنان بهتر در تاریخ ثبت مى شد.
ناآگاهى از این دو عامل، برخى را در حیرت و سرگردانى قرار داده و از طرفى بهانه اى براى معارضان شیعه شده تا این اشکال را مطرح کنند که شما با عزادارى در روز عاشورا مى خواهید بر چه کسى طعن و ایراد وارد کنید؟ و مى خواهید چه کسى را مسئول این رویداد خونین معرفى کنید; در حالى که هم فکران شما حسین بن على را دعوت کردند و در کربلا نیز او را به شهادت رساندند؟!
این تصور چنان در نزد این افراد ریشه دوانده که مى گویند: در حقیقتْ عزادارى شما در عاشورا و سینه زنى در آن روز، محکوم کردن عملکرد تاریخى خویش است; آنچنان که توّابین انجام دادند. در غیر این صورت، چنانچه شما ایراد و لعن و نفرین را متوجه کسى دیگر کنید، افزون بر انکار حقیقتى تاریخى، تلاشى است براى رهایى از تعارضى که گرفتار آن شده اید: «خود مى کشى و خود تعزیه مى دارى».
...