فرق این کتاب با کتابای دیگه چیه؟
چه تصوری از همسر آیندتون دارید؟
با خوندن این کتاب چی یاد میگیرید؟
قبل از اینکه به این سوال پاسخ بدم، دوست دارم بگم که اصلاً چرا نوشتن این کتابو شروع کردم؟
همه منو با کتابهای آموزش برنامه نویسی میشناسن و احتمالا خوانندگان کتابام با دیدن این کتاب تعجب می کنن!!
انگیزهی من برای نوشتن این کتاب با شروع یک پروژه ی نرم افزاری و اتفاقاتی که در اون رخ داد، شروع شد. دوست قدیمی من جناب میثم فلاح زاده، با گرافیست پروژه یعنی خانم الناز ضیایی ملک آشنا شد. بدلیل عمر کوتاه پروژه، متاسفانه این آشنایی زیاد به طول نیانجامید و موفق نشد احساسی که داشت رو به ایشون بگه.
حتی آدرس منزل این خانم رو هم بلد نبود. و از طرفی بدلیل مشکلاتی که داشت نمیتونست سریع اقدام به ازدواج کنه. خلاصه اینکه برای رسیدن به خانم ضیایی سختیهای زیادی رو متحمل شد و من هم نوشتن کتاب آموزش برنامه نویسی ویندوز استور که قولشو داده بودم رو متوقف کردم و کاملاً درگیر این مساله شدم.
من از نحوه ی آشنایی و ارتباط میثم و خانم ضیایی، الهام گرفتم و این کتاب رو نوشتم. تو این کتاب سعی کردم تجربیات و نحوه ی آشنایی خودم با همسرم رو بنویسم.
شما با خوندن این کتاب، داستان آشنایی و ازدواج یک زوج موفق رو میخونید و با سوالاتی که از هم پرسیدن آشنا میشید.