کتاب چالش‌های زندگی نوشته‌ی افشین صفرنیا به بررسی مواردی از جمله برخوردهایی از نوع احساس، شکست، نتیجه‌ی تلاش و تنش‌های زندگی می‌پردازد.

هر چالشی در زندگی از دو راهی و یا چند راهی‌هایی به وجود می‌آید که گونه‌ای انتخاب را پیش روی ما می‌گذارد و یا اینکه ما را به انتخابی جبری می‌کشاند. در هر کدام از راه حل‌ها مسائل، مصائب و یا مواهبی نهفته است که باید با دیدی وسعت‌نگر بدان اندیشید و خویش را از این تنش‌ها به گونه‌ای سالم و با حفظ هویت فردی خود عبور نماییم.

تنش از باری هیجانی برخوردار است. اگر دقت کنید در همه‌ی مسائل هیجانی شیوه‌ای کنترل از بیرون بر ما تحمیل می‌شود که امکان تسلیم گشتن ما را نسبت به دیگران، مسائل و چالش‌ها بیشتر می‌کند.

در بخشی از کتاب چالش‌های زندگی می‌خوانیم:

زمانی برای فعلی که انجام می‌دهیم؛ اگر که نتیجه کار و تلاش و زحمت در جهت سودمندی بوده باشد از آن شاد می‌گردیم و خود را انسانی موفق می‌یابیم حال اگر حاصل تلاش و زحمت ما بر جهت شکست رهسپار باشد و از آن هیچ‌گونه سودی عاید نگردد نه تنها شاد نمی‌گردیم بلکه در جهت شکست احتمال دارد دچار خسران و نیاز نیز گشته باشیم بنابراین در این صورت چالش و تناقضی بوجود می‌آید که از سویی به گونه‌ای انتزاعی فعل و عمل موفق را در تلاش و کوشش می‌یابد و از سویی دیگر با برخورد شخصی نسبت به اعمال و تلاش‌های خویش شکست را عاید می‌نماید بنابراین این دو‌گانگی خود را به سمت تناقضی می‌کشاند که لاجرم باید حل گردد که در صورت عدم حل چالش آسیب جبران‌ناپذیری در انتظار می‌باشد. اگر که حاصل تلاش‌ها پیوسته باشد و شخص انگیزه‌های بیرونی را در آن دخیل داند در این صورت شخص و جامعه‌ای که شکست خورده در پی دشمنی با منبع شکست می‌رود و این بذر خشونت و عصبانیت را می‌پاشاند.