رابرتا باکستر در این کتاب، بمباران اتمی جنگ جهانی دوم را از سه دیدگاه بررسی می‌کند. هر دیدگاه مبتنی بر رویدادهای حقیقی است که برای افراد واقعی که در بمباران مشارکت داشته یا آن را تجربه کرده‌اند روی داده است. خواهید دید که یک رویداد می‌تواند بسته به دیدگاه هر فرد، متفاوت به نظر برسد.

در بخشی از کتاب بمباران اتمی می‌خوانیم:

اما او به عنوان یک دانشمند بهتر بود که در آمریکا بماند و بر روی پروژه‌های علمی پشتیبانی کننده جنگ کار کند. از آن جا که باب فیزیکدان بود، بر روی بخش متفاوتی نسبت به حوزه کاری من در این پروژه کار می‌کرد. گاهی در آزمایشگاه ما با هم صحبت می‌کردیم، اما در منزل یا در شهر هیچ چیزی درباره کارمان نمی‌توانستیم بگوییم. ممکن بود جاسوسان آلمانی حرف‌هایمان را بشنوند. آن‌ها نیز بر روی همین ایده‌ها کار می‌کردند.

من دو ماه بر روی این پروژه کار می‌کردم تا این که متوجه شدیم بخشی از این پروژه در حال انتقال از شیکاگو به نیومکزیکو است. دولت یک شهر جدید بر روی تپه‌ای در بیابان برای ما ساخته بود. این شهر کاملاً سری، لوس آلاموس نام داشت. من و باب به مدت یک سال و نیم در لوس آلاموس زندگی می‌کردیم و زندگی در آن جا کاملا متفاوت بود. همه افراد، حتی کودکان، هنگام تردد در شهر باید کارت شناسایی با خود به همراه می‌داشتند. تقریبا همه افراد در زمینه‌ای دانشمند بودند. نظامیان نیز برای محافظت از ما و مخفی نگهداشتن شهر، در آن جا بودند.