کتاب فرهنگ گمشده در صنعت ساختمان نوشتهی محمد شعیبی، سعی دارد در خصوص فرهنگ و دانش که وجه غیرملموس صنعت ساختمان است صحبت کند و در تلاش است که با انبوهسازی به شکل کونیستی مقابله کند و انبوه سازان بزرگ را به این فکر فرو ببرد که اگر در تلاشید که مسکن بسازید باید بیشتر به مسئله فرهنگ دقت کنید.
فرهنگ مجموعهای از دانشها، اعتقادات، علوم، هنر ا، قوانین، آداب و رسوم، قابلیتها و عادات یک یا چند قوم است و صنعت به مجموعه تمام یگانهایی که در تولید، توزیع یا مصرف یک فرآورده یا یک دسته از فرآوردههای مشابه فعالیت میکنند اطلاق میشود.
عامل اصلی جذب توریست در شهرها، علم معماری آن اقلیم نیست، بلکه دانشی است که در پشت پرده به کمک هویت فرهنگی در تلاش است تا ذهن بیننده را درگیر کنند و روح او را جلا دهد. این کتاب سعی دارد تا بخش ناگفته صنعت ساختمان را بررسی کند و به این نکته اشاره کندکه مسکن تنها شامل پیچ و مهره و اتصالات نیست، بلکه مسکن باید با هویت فرهنگی یک جامعه همخوانی داشته باشد، در غیر اینصورت این سازه تنها یک خوابگاه است.
در بخشی از کتاب فرهنگ گمشده در صنعت ساختمان میخوانیم:
فرهنگ سیاسی یک ملت بخشی از فرهنگ عام آن ملت است که در بخش قبلی درباره آن صحبت کردیم، اما به آن بخشی از این فرهنگ نام «فرهنگ سیاسی» میگذاریم که خودش را در حوزه سیاسی جامعه نشان دهد. حوزه سیاسی دارای مجموعه روابط و ضوابطی است که شهروندان یک کشور در جریان های سیاسی، درون خود و بین خود و جامعه سیاسی (یعنی دولت و احزاب و گروهای سیاسی) تعریف کردهاند و به آن عمل میکنند و یا آنها را بدون تعریف قبلی اعمال مینمایند. بنابراین، فرهنگ سیاسی یک کشور نمیتواند کاملا جدا از فرهنگ عام آن کشور باشد اما در همین حال هم نمیشود این دو را یکی دانست. طبیعی است که فرهنگ عام روی فرهنگ سیاسی اثر میگذارد، همانطور که فرهنگ سیاسی روی فرهنگ عام اثرگذار است.