کتاب شدا به قلم پژمان سرلک، حاوی بیش از هشتاد قطعه شعر است که هر یک به نوعی قصهای را روایت میکنند که هم میتوانند مستقل و هم پیوسته باشند.
مجموعه شعر شدا، تلفیقی از شعر و داستان است، شاید هم خاطرهای که در قالب شعر بیان شده یا شعری که اصلاً شعر نیست، هیچکدام نیست و تنها حرف است، حرف هم باد هواست.
قطعات تماماً به هم پیوستهاند، یک مضمون را دنبال میکنند و ویژگی اصلی و اصیلشان تصویر است، راوی حضور دارد، دیده میشود و هر چه هست همان روایت است.
در بخشی از کتاب شدا میخوانیم:
کسی در چاه درونم افتاده بود
جای من حرف میزد
نالهاش را او میکرد
چوبش را من میخوردم
صدای او نمیرسید
خندهاش بر دوش من بود
بچهها با کلههای بزرگشان حلقهام میکردند
زبانشان فهم نمیشد
تازه وارد بودم و حرف میزدم با دیوار و در
تمسخر فهم نداشت
بیجهت میجنگیدم
زور زدم تا صدایش را به گوش آنها برسانم