کتاب داستان مرد عنکبوتی نامحدود نوشتهی امیرمحمد ربانی، در مورد یک نسخه متفاوت از پیتر پارکر است که در یک دنیای دیگر زندگی میکند و در آن دنیای موازی همه مردم از مرد عنکبوتی متنفر هستند.
با اینکه مرد عنکبوتی کار بدی انجام نداده است اما مردم از او متنفر هستند. بنابراین پیتر برای اینکه بتواند اوضاع بهتری داشته باشد و فعلاً در امان باشد یک لباس جدید از فناوری نانو برای خودش میسازد و بعد از آن به طوری تصادفی وارد یک سیاره دیگر میشود که اسم آن سیاره ضد زمین است و پیتر باید با تمام اتفاقاتی که برایش میافتد دست و پنجه نرم کند تا در نهایت به همه ثابت کند که یک قهرمان واقعی است.
در بخشی از کتاب داستان مرد عنکبوتی نامحدود میخوانیم:
پیتر گفت: فکر کردم یک خبیث پشت ماجرا باشه اما اینا که فقط یه مشت خلافکار سادن! البته خب کار من هم راحتتر شد، ولی برام عجیبه که شرکت راکسان اینقدر امنیتش ضعیف باشه حداقل باید یک نگهبان جلوی در میزاشتن یا شایدم نگهبان رفته استراحت! خب بهتره دوربینم رو با تارهام به دیوار وصل کم تا یه چند تا عکس هم برای بیوگل بگیرم، هر چند شاید دوباره مثل امروز جیمسون حقوقم رو نده و مثل همیشه غر بزنه.