کتاب الفبای تلاش معنوی از دیدگاه مولوی نوشتهی محمدرضا زادهوش، به زندگی و آثار مولانا نگاه تازهای دارد و سلوک این شاعر و عارف بزرگ ایران زمین را مورد مطالعه و بررسی قرار میدهد.
در دنیای ادبیات، میتوان جملاتی پرمعنا یافت؛ جملاتی با واژگانی اندک، و معناهایی بزرگ. آثار مولوی اینگونه است. در شرایطی که فشار جو مادی افزونتر میشود، مولوی هنوز برای ما ارمغانهایی دارد. راهنمایی برای تلاش معنوی که برای انسان امروز نیز پرفایده است. راهنمایی برای سلوک عارفان، سرفصلهایی برای خودشناسی، و مطالبی برای زندگی همه انسانها. آنچه هنر والا را از دیگر هنرها ممتاز میکند، همین است، درسهایی برای زندگی انسان در هرجایی، در هر زمانی، و با هر زبانی.
در بخشی از کتاب الفبای تلاش معنوی از دیدگاه مولوی میخوانیم:
قافیه و مغلطه را گوهمه سیلاب پیر
پوست بود پوست بود درخور مغز شعرا
هنگامی که توخالی باشی، همه چیز از تو عبور میکند، نه از شادیهای زودگذر خبری هست که پس از آنها رنج، جانشین شود، و نه ناراحتیها. همه چیز میگذرد، و تنها نوای الهی است که شنیده میشود. شکایت، بسیار است، یک نفر برای جوانی از دست رفته مینالد، دیگری برای این که سلامتی را از دست داده است؛ ولی سالک، تنها از یک چیز شکایت دارد، و آن هم جدایی از اصل خویش است. هنر، روایت تلاش برای وصال، و شکایت از فراق است، و مثنوی معنوی نیز جز این نیست، و با حکایت عشقی والا و شکایت فراق از عالم بالا، آغاز میشود.