دسته
شعر، ۴۲صفحه، فرمت PDF، زبان فارسی، ۱۶۱ کیلوبایت، ۱۵۲۷۱ بازدید
قطعهٔ حیدربابایه سلام یا سلام بر حیدربابا از معروفترین آثار شهریار است و هیچیک از دیگر آثار اعم از غزلیات و قصائد و قطعات و تابلوهاى استاد، جزء غزلهاى آمدى جانم به قربانت و برو اى ترک و یار و همسر نگرفتم و یکى دو غزل دیگر، به تنهائى تا این حد شهرت و قبول عام نیافته است. شاید این موفقیت بیش از هر چیز مرهون جاذبهٔ فلکلریک و قالب دلانگیز زبان مصطلح عامیانه و توجه و اقبال مشتاقانهٔ آشنایان به زبان کنونى آذربایجان باشد و بدیهى است که برخوردارى این قطعه از حد اعلاى احساس انگیزى و دلاویزى و از دل برآمدگى و اشتمالش بر دلکشترین و لطیفترین تعبیرات و اصطلاحات و تخیلات خاطرهانگیز و جزئیات خاطرات و زندگى سرشار از لطف و صفاى کودکى شاعر در دامن طبیعت که احساسى مشابه در هر خواننده و شنوندهاى بیدار مىکند نیز در توفیق آن کاملاً مؤثر بوده است ...
شبى ز شمع شبستان خویش پرسیدم
چه روى داده که لطفى به زندگانى نیست
دگر نمىوزد آن بادهاى شوقانگیز
درخت را هوس رقص و گلفشانى نیست
بهشت گم شده خود دگر نمىیابم
که کوى عشق و محبت بدان نشانى نیست
به خنده گفت تو خود را ببین که آن همه هست
ولى به چشم تو آن عینک جوانى نیست