ابتکار عمل به خرج بده، خلّاق باش، این قدر رهرو ِ راه این و آن نباش، راهِ خود را پیدا کن. از خلاقیت خود خرج کن، گردن به تقلید کورکورانه مسپار. تو مگر چه چیزی کم داری که نتوانی آنچه را که داری، بکار گیری و رشد و شکوفایش سازی و به آنچه می خواهی دست یابی و از ذخایر ذهنی خود استفاده کنی و به بار بنشینی؟
آنچه امروز مرا توانا کرده است یا احساس توانایی می کنم، این نیست که جسم من تغییر کرده است ( جسم من، همان جسم است ) و نسبت به قبل تواناتر شده است، بلکه آنچه امروز مرا توانا کرده است، تغییر عقیده و باورهایم بوده است که من فقط در سایۀ عمل به افکار و باورهای تازۀ خودم، احساس توانایی می کنم و در عمل هم نشان می دهم. در واقع اگر صرفاً به افکار وباورهای خودم بسنده می کردم و آنها را در مقام عمل نمی سنجیدم ، ممکن نبود به توانایی عملی دست یابم، هر چند احساس توانایی فکری را داشتم و یا در ذهن خود، احساس توانایی عملی را داشتم، ولی وقتی نخواهم و نتوانم یا نشود، من توانایی عملی خودم را آشکار سازم، چه بسا باور من به این که فکری توانا داشته ام، زیر سوال برد، و از اینکه اگر فکری توانا دارم، پس چرا نتوان یا نتوانم این فکر توانا را در عمل نشان دهم و عمل توانای خودم را با تجلی آن اثبات کنم. آری در واقع عمل توانای من است که می تواند وجودِ فکر توانای مرا اثبات کند.