یکی از هنرهای عطار بیان کردن موضوعی مهم در قالب داستانی شیرین و آموزنده است. اینکه بتوانی داستانی را در قالب نظم بسرایی بسیار مهم است، اما مهمتر از آن، داشتن ذهنی است خلاق که داستان را یکنواخت و خسته کننده به پایان نرساند. هنر عطار در این است که علاوه بر اینکه داستان را بسیار زیبا و با بیانی شیرین عنوان می کند، مسایل عمیق عرفانی و اخلاقی را داخل آن گنجانده و به گوش مخاطب می رساند.
در این ابیات عطار درباره شعر خود صحبت و اینطور عنوان می کند که تا به حال هیچ کس آنچه را او در شعرش آورده بیان نکرده و معتقد است که:
چو شعر من همه توحید پاک است اگر در خلد برخوانی چه باک است؟
سپس نام کتاب را اینگونه بیان می کند:
در گنج الهی برگشادم الهی نامه نامِ این نهادم
بزرگانی که در هفت آسمانند الهی نامه عطار خوانند
او معتقد است که تنها به واسطه فضل و رحمت الهی است که توانسته چنین کتابی را بسراید و تمام مطالبی که در این کتاب آورده، از عالم غیب به او الهام شده است.
به هر نو ساعتم جانی فرستد ز غیبم هر نفس خوانی فرستد
چو من از غیب روزی خواره باشم چرا در بند هر بیچاره باشم