چشمانِ ما در نقطۀ حیرت دیدار کردند: آنجا که جنگلِ سیاه تنها ترین فرزندش را گم کرد. من، شرمناک از معصومیتِ خویش، چشمانم را بستم، و تو در ظلمت پرواز کردی و رفتی.