کتاب رمان خاطرات یک خون آشام - جلد پنجم (شب هنگام) به قلم ال جی اسمیت روایتگر زندگی دختر جوان دبیرستانی به نام النا گیلبرت است که قلبش میان دو برادر خون آشام، استفن سالواتوره و دیمن سالواتوره گیر میکند.
رمان خاطرات یک خون آشام (The Vampire Diaries) سری رمانی در سبک خون آشامی ترسناک برای جوانان و بزرگسالان نوشته نویسنده آمریکایی ال جی اسمیت (L. J. Smith) است. این مجموعه حول محور استفن سالواتوره و الینا گیلبرت میچرخید. در سه رمان اول (بیداری، کشمکش و غضب) استفن و الینا راویان ماجرا هستند، درحالی که کتاب اتحاد تاریک، به روایت بانی مک کولو است.
داستان پیرامون مشکلاتی است که در اثر نزدیک شدن النا و استفن به هم به وجود میآید و به مرور زمان از کنترل آنها خارج شده و نیروهای پلید بسیاری را به زندگیشان میکشاند.
در بخشی از کتاب رمان خاطرات یک خون آشام - جلد پنجم (شب هنگام) میخوانیم:
دیمن لبخندی باطنی زد. چندین بار پیش از این، چنین مبادلاتی را شنیده بود؟ به عنوان یک عنکبوت، آگاهی داشت: اول حشره را به اتاق نشیمن میکشانی؛ سپس به او اطمینان میدهی؛ و قبل از آنکه متوجه شود میتوانی هر چیزی از او بدست آوری. تا زمانی که دیگر بهش احتیاجی نداشته باشی. و سپس چشمان سیاهش درخشیدند، زمان یک حشرهی جدید فرا رسیده بود.
اکنون دستان کرولاین به هم میپیچیدند. «فقط تا زمانی که تو واقعا...خودت میدونی. همون که قول دادی. واقعا راست میگفتی دربارهی دوست داشتن من؟»
- «... باور کن. من مراقب تو خواهم بود. همین طور دشمنای تو. همین الانش هم شروع...»
ناگهان کرولاین کش و قوسی آمد. او گفت: «این همون چیزیه که دلم میخواد ببینم. حالم از شنیدن " الینا اینجور"، "استفن اون جور" بهم میخوره... و حالا دوباره همهاش شروع میشه.»
کرولاین به تندی ساکت شد انگار که کسی تلفن را بر رویش قطع کرده و او تازه متوجهش شده باشد. برای لحظهای چشمانش باریک و لبانش نازک شدند. سپس آهسته آرامش یافت. چشمانش بر آینه باقی ماندند و یک دستش بلند شد و به آرامی بر روی شکمش قرار گرفت. به آن خیره شد و آرام آرام به نشر رسید که چهرهاش نرم شد، که در حالتی از درک و اشتیاق ذوب شد.
اما دیمن برای لحظهای هم چشم از آینه برنداشته بود. آینهای معمولی، آینهای معمولی، آینهای معمولی... .لا ارا؟! دقیقا در لحظهی آخر، وقتی که کرولاین چرخید، درخششی قرمز رنگ معلوم شد.