کتاب ترانههای شرقی و اشعار دیگر مجموعه سرودههای فدریکو گارسیا لورکا، شاعر و نویسندهی معروف اسپانیایی است. او همچنین نقاش، نوازنده پیانو و آهنگساز نیز بود.
در بخشی از کتاب ترانههای شرقی و اشعار دیگر میخوانیم:
چه کسی کفن را مچاله میکند؟ آن چه میگویند راست نیست.
این جا نه کسی میخواند نه کسی به کنجی میگرید
نه مهمیزی زده میشود نه ماری وحشتزده میگریزد.
این جا دیگر خواستار چیزی نیستم جز چشمانی به فراخی گشوده
برای تماشای این تخته بند تن که امکان آرامیدنش نیست.
این جا خواهان دیدار مردانی هستم که آوازی سخت دارند.
مردانی که هیون را رام میکنند و بر رودخانهها ظفر مییابند.
مردانی که استخوانهاشان به صدا درمی آید
و با دهان پر از خورشید و چخماق میخوانند.
خواستار دیدار آنانم من، این جا، رو در روی سنگ،
در برابر این پیکری که عنان گسسته است.
می خواهم تا به من نشان دهند راه رهایی کجاست
این ناخدا را که به مرگ پیوسته است.
می خواهم مرا گریه یی آموزند، چنان چون رودی
با مهی لطیف و آبکنارانی ژرف
تا پیکر ایگناسیو را با خود ببرد و از نظر نهان شود
بی آن که نفس مضاعف ورزوان را بازشنود.