کتاب سیگارهای عجیب عطر آگین نوشتهی علی پاینده، مشکلات روز مردم ایران را در محیطی نمادین و فانتزی نشان میدهد.
به خاطر گران شدن دلار و نایابی برخی از اجناس از جمله پوشک بچه، مردی که تازه بچهدار شده است به خاطر به دست آوردن تعدادی پوشک پرسان پرسان به محلۀ عجیبی میرسد و با موجوداتی فراطبیعی روبرو میشود.
در بخشی از کتاب سیگارهای عجیب عطر آگین میخوانیم:
این بار با خودم میگفتم که واقعاً اینجا دیگر کجاست و این دیگر چجور محلهایست و واقعاً چرا آن دو مرد مرا به دنبال انجام این کار فرستادند و چرا خودشان این کار را انجام ندادند و آیا اصلاً بهتر نیست هر چه زودتر سر دوچرخه را کج کنم و تندتر رکاب بزنم و برگردم و اصلاً گور پدر پوشک بچه، اگر خود پدر بچه نباشد، پوشک به چه درد بچه میخورد؟!
واقعاً نزدیک بود برگردم که چشمم به پایان مسیر افتاد. مسیر مستقیم ختم میشد به محلهی شلوغی که حالت دایره مانند داشت و درست در مرکز دایره یک حوض دایره مانند خیلی بزرگ همانطور که مرد مسن تر نشانه داده بود قرار داشت. با احتیاط از دوچرخه پیاده شدم. همانطور که دوچرخه را در دست داشتم به اطرافم نگاه کردم. مردم محله همه انگار که این بار آنها موجود عجیبی را دیده بودند، همه بر و بر دست از کار و زندگیشان کشیده بودند و مرا نگاه میکردند.
به نظرم آمد که درست پس از ورود من اینجوری شده است. یک سکوت سنگین سایه انداخته بود روی فعالیتهای روزمرهی همه. به اطرافم نگاه کردم. دور تا دور حوض بزرگ را همانطور که مرد مسنتر نشانه داده بود حجرههای مغازه مانند پوشانده بود. به مردم اطرافم نگاه کردم. همگی قدهای کوتاهی داشتند. همهی اهالی آن محلهی عجیب وسط گرمای تابستان سر و گوشهای خود را با کلاههای چسبان کیپ تا کیپ پوشانده بودند.