کتاب بریتانیای صغیر مجموعه سرودههای معین عظیمی در قالب شعر نو است.
گاوی که توی مغز من نشخوار میکرد
اسبی که خود را در سرم تیمار میکرد
گوسالهای که روی فکرم کار میکرد
بوفالویی که چشم من را تار میکرد.
چشمی که از خون گریههای من کدر شد
گوشی که از سنگینی اندوه سر شد
مغزی از جنگل نشینی منزجر شد
و جنگلی که توی قلبم منفجر شد.