کتاب دیر آمدی بانو مجموعه اشعاری نو، عاشقانه و سرشار از عواطف احساسی است.
در بخشی از کتاب دیر آمدی بانو میخوانیم:
دیگر سراغت را از فهم سخت کلمات ذهنم نخواهم گرفت
از همسایگی بید و آشفتگی کاج نخواهم پرسید
چرا که دیدار دوبارهی ما دگر میسر نخواهد شد بانو!
اما امشب میخواهم بدون اندیشیدن به رفتنت
به خیال شبی با تو خوابی راحت سر کنم
من به قناعت سادهی باغچه به
به گلهای شب بو و همسایگی کاکتوسها دلخوشم
و به شوق کودکانهی امشب از پیراهنی که سالهاست نپوشیدهام
اما بوی وهم انگیز کلمات شاعران سوخته دل را میدهد
به همین دلخوشم
من دوباره میتوانم سادهتر عاشق باشم
با سهمی از رویاهای تو؟
عاشق طلوع لبخندت به شب نیمه زندهی رویاهایم که
مدارا میکنم من با تمام نبودنهایت بانو!!!