اشتراک در تلگراماشتراک در واتس‌اپموارد دیگر
عناوین مرتبط از کتابراه
معرفی کتاب
دسته دانلود رایگان بهترین داستان، کودک و نوجوان، ۱۰۳صفحه، فرمت PDF، زبان فارسی، ۲.۱۷ مگابایت، ۲۸۱۸ بازدید

این کتاب مشتمل بر دو داستان با عناوین: پادشاه بینی دراز اثر داینا مالک و پادشاه زرین دست اثر الکساندر چودسکو است. این اثر می‌تواند گوشه‌ای از دنیای پادشاهان و سلاطین را برای کودکان و نوجوانان فارسی زبان بازگو نماید و موجبات افزایش آگاهی و سرگرمی آن‌ها را فراهم سازد.

پادشاهان و سلاطین (kings) از جمله مهم‌ترین شخصیت‌ها و موضوعاتی هستند که همواره در ساختار قصه‌ها، داستان‌ها و افسانه‌ها بکار گرفته می‌شوند. پادشاهان غالباً جزء جدایی ناپذیر تاریخ بشریت از ابتدا شکل‌گیری اجتماعات بزرگ تا اکنون بوده‌اند. بسیاری از مردمان کشورها پادشاهان را کانون همبستگی ملت‌هایشان می‌شناسند و حتی در قرن بیست و یکم میلادی نیز در حفظ آن‌ها به عنوان نماد اتحاد و تاریخ کشورشان می‌کوشند گو اینکه تاریخ پادشاهان را با ویژگی‌های گوناگون و متناقضی چون: عدالت خواهی، ستمگری، خونریزی، صلح دوستی، جهانگشایی، منقرض کننده، شجاعت، ترسوئی، جنگاوری، تن آسایی، آبادگری، ویرانگری و غیره معرفی کرده است.

پادشاهان چه خوب و چه بد، به هر حال از قدرت، عظمت، مکنت و شکوه فراوانی در نظر مردم برخوردار بوده‌اند و این خصایص و ویژگی‌ها همواره برای عامه مردم بسیار جالب، رمزآلود و دست نیافتنی می‌نموده‌اند لذا موضوع و زمینه مناسبی برای داستان‌سرایی‌ها و قصه گویی‌ها شده‌اند و احتمالاً برای نسل‌های آینده نیز خواهند بود.

در بخشی از کتاب پادشاه بینی دراز می‌خوانیم:

پادشاه جوان چند روز پس از آن طی مراسمی مجلل و باشکوه با پرنسس زیبا ازدواج می‌کند اما متأسفانه زندگی مشترک آن‌ها بیش از چند ماه طول نکشید زیرا پادشاه قبل از اینکه شاهد تولد پسر کوچک خویش بشود، در اثر یک اتفاق نامیمون از این دنیای فانی به جهان باقی شتافت. بنابراین هیچکس از راز بینی پسر پادشاه متوفی آگاهی نیافت. شاهزاده کوچک قبل از آنکه به دنیا بیاید، به عنوان جانشین پدر و تنها وارث سلطنت خواستاران بسیاری در خانواده و دربار پیدا کرده بود لذا وقتی که به دنیا آمد، او را "پرنس خواستنی" نام نهادند.

شاهزاده چشمانی زیبا و آبی رنگ داشت. لبان شاهزاده بسیار شکیل و کوچک بودند. اما بینی شاهزاده آنچنان بزرگ بود، که نیمی از صورتش را می‌پوشانید. مادرش ملکه پس از دیدن شاهزاده بسیار ناراحت و دلخور گردید امّا سایر بانوان قصر مدام تلاش می‌کردند، که او را دلداری بدهند. زنان دربار به ملکه می‌گفتند، که بینی شاهزاده آنقدرها بزرگ نیست، که به نظر ملکه آمده است.

ادامه...
کتاب‌های مرتبط
بیشتر
قلب یک درخت
رادها رانگارجان
بلوط کوچک
کریستیانا کابل
کتاب صوتی پانی و پنی
مریم قمی بزرگی
نظرات
برای ثبت نظر ابتدا وارد شوید یا ثبت نام کنید.
نخستین نظر را شما ثبت کنید!
همچنین ببینید
پانترا
امیرحسین نصیری
شیطان
لئو تولستوی
آدمیان
زویا قلی پور
ماجرای یک نامه
نادر براتی
کتاب سبز را دوست دارید؟
لطفا امتیاز و نظر خود را ثبت کنید!
ثبت امتیاز و نظر
کتاب سبز در شبکه‌های اجتماعی
کانال تلگرام