کتاب مادرانه مجموعه اشعار راضیه رحیمی شاعر معاصر است. او در این کتاب به درد دل مادران پرداخته و سعی نموده است تا حسرت و غصههای آنها را مطرح کند.
در زندگی هر یک از ما، شخصی وجود دارد که هر چند در گذر ایام و در بازی روز و شب فراموشش میکنیم و در خاطرمان کم رنگ میشود اما همیشه وجود دارد و پابرجاست. او نقش مهمی دارد، شخصی که مهرش در دل همهی انسانهاست و در همه جای دنیا کار و عملش یکی است، فردی که مرده و زنده ندارد و همیشه در کنار فرزندش است.
در بخشی از کتاب مادرانه میخوانیم:
سال هاست دل و جانم غم فراغ دارد
شکسته قلب من عمرى چو لاله داغ دارد
هزار مطرب و منبر، هزار جشن و عزا
نبیند چشم آن کوری که شمع و چراغ دارد
گذشت ایام عمر من ندارد روز و شب فرقی
نگشته پیر من غصه، غمم عمر کلاغ دارد
به جز چشم و دل جانت دل غم بار و خار من
نه مشتاق می و مستی است، نه هوای باغ دارد