کتاب دریچهای به اندازهی چند وجب مجموعهای از سرودههای محسن سفیدگر، در قالب شعر نو است.
برای فردی که زندگانیاش هزاران وصله دارد، دیگر ممکن نیست به روال سابق برگشتن؛ تنها خون دل خوردن میماند و نبش قبر کردن گذشته و افزودن بر اندوه هر آنچه که باعث بدحالیاش شده است.
در بخشی از کتاب دریچهای به اندازهی چند وجب میخوانیم:
هزاران سال برای دستیابی
به خوشبختی، نمردم، صبر کردم
هزار خاطره از ناکامی داشتم
برای تجربه، نبش قبر کردم
سرم بیمیل و بیهمراه و رنجور
میان سنگها شکسته میشد
همیشه باختن بود دو سر بازی
و این شرطی بود که بسته میشد