کتاب داوطلبان مرگ 2 نوشتهی محمدعلی قجه، ادامه داستان ترسناک و جنایی داوطلبان مرگ است که در آن باز هم دانلد و رابرت درگیر ماجراهای ترسناکتری میشوند.
حال دیگر جنایتها به یک نقطه یا منطقه یا شهر خلاصه نمیشود. این بار هدف کل دنیاست. با بهرهگیری از تکنولوژی جدید این جنایتها گستردهتر و خونینتر میشوند.
در بخشی از کتاب داوطلبان مرگ 2 میخوانیم:
موهای قهوهایرنگ زن میان باد میپیچید و چشمان اشکآلودش به هر سو میچرخید. زن هر چه فریاد زد و کمک خواست هیچ پاسخی نگرفت. همه چون مردگان بالای سرش ایستاده بودند و تنها نگاهش میکردند. زن بیپناه و وحشتزده میلرزید و آن ابلیسهای سیاهپوش بیتفاوت و سرد نگاهش میکردند.
زن باید به خود میبالید که امشب در این جمع مقدس بهعنوان قربانی رستگار خدایان انتخابشده است.
لحظهای بعد جام بزرگی از طلا توسط مردی بلندقد آورده شد و جلوی بدن تکیده زن قرار گرفت. دو مرد زن را وادار بهزانو زدن کردند. زن که رمقی به تن نداشت بهآسانی مقابلشان بر زمین گلآلود زانو زد.
مردی که جامه فاخری بر تن داشت از میان مردان و زنان نقابدار بلند گفت: امشب اینجا جمع شدهایم تا بهرسم دیرینهمان قربانی خود را به خدا اهدا کنیم. باعث خوشحالی است که امروز همه کنارمان هستند و شاهد این مراسم باارزشاند.