کتاب گربهای که عاشق من شد! به قلم منیره سادات امامی، پنج داستان کوتاه طنز درباره حیوانات خانگی برای کودکان دبستانی است.
در بخشی از کتاب گربهای که عاشق من شد! میخوانیم:
روزهایی که مرغ یا ماهی داریم، گربهی کج و کولهی من پشت پنجرهی آشپزخانه میآید و با آن قیافهی چندش آورش اشتهایمان را کور میکند. پدرم استخوانها و پوست و پلاسها را در یخچال نگه میدارد برای یک گربهی دیگر که هر از گاهی افتخار داده و سری هم به خانهی ما میزند!
پدرم چشم به راه گربهی سفید پشمالو و چشم آبی خودش است تا بیاید. وقتی که گربهی ناز و ملوس پدرم میآید، گربهی بدریخت من با لنگه دمپایی دور میشود تا مزاحم غذا خوردن گربهی اشرافیاش نشود پدرم مانند یک بادیگارد بالای سر گربهی نازش میایستد تا او غذایش را با خیال راحت نوش جان کند.