کتاب یک مرگ عاشقانه نوشتهی متین صادقی، روایت مرگی به رنگ عشق و دوست داشتن است.
در بخشی از کتاب یک مرگ عاشقانه میخوانیم:
از جمعهها متنفرم؛ خودت خوب میدونی که چقدر از جمعهها بیزارم.
نمیخوام که تو پایان این جمعه دوباره شروع به ناله کردن کنم. بیشتر روز رو توی تختم بودم و کتابم رو خوندم. فقط پنجاه صفحه مونده تا دوباره تمومش کنم. هر از گاهی بوسهای بر کتاب میزنم و اونو محکم به سینهام میفشارم.
این کتاب مقدسه چون نگاه مقدس تو روش بوده.
در مورد امروز چیز زیادی برای گفتن ندارم؛ اما دلم میخواد باهات حرف بزنم. ولی کلمات رو نمیتونم درست تشخیص بدم. فقط یادت باشه دوست دارم.