کتاب رویای من نوشتهی حامید احمدی، داستانی کوتاه و جذاب برگرفته از واقعیت است.
در بخشی از کتاب رویای من میخوانیم:
بیشترین اندوه من زمانی بر من چیره شد که در سن سیزده سالگیام خواهرم که هنوز هفده ساله نشده بود، از شدتِ شکنجهها و نفرت از خانهی پدریام گریخت و با مردی چهل ساله ازدواج کرد. البته پدر در ابتدا خبری از این ازدواج نداشت و وقتی که متوجه شد به شدت مخالفت میکرد. به نحوی که شگفتی مرا شعله ور کرد. چرا که پس از ازدواج با این کلئوپاترا توجهی به ما نداشت. با این وجود شرایط در خانه آن چنان بود که خواهرم از خانه متواری شد و اسارتِ بردگیِ جنسی را به زندگیِ نکبت بارِ خانهی پدری در زیر سایهی نامادری ترجیح داد.