کتاب تمدن و مدیریت جهانی نوشتهی علی بیرانوند رسا، یک داستان عاشقانه میان پسری به نام فدر و دختری به اسم هانا در کشور فرانسه و مملو از بحثهای علمی و اجتماعی جالبی است که شما را در دنیای جالبی غرق میکند و مطالعهی آن قطعا خالی از لطف نیست.
در این کتاب نویسنده تلاش کرده تا در قالب یک داستان آموزشی، مبانی مدیریت کلان تمدن بشری را ترسیم کند و نقدها و ایرادات خود را بر مکاتبی چون ناسیونالیسم، فاشیسم، یک جانبه گرایی و ترامپیسم، فرقههای سلفی، گروههای تکفیری و افراط گرا بیان نماید.
در بخشی از کتاب تمدن و مدیریت جهانی میخوانیم:
برای ایجاد صلح بین مردم، علاوه بر ورزش، از هنر هم میشه کمک گرفت چرا که دیدن آثار هنری، مردم فرو دست و بالا دست رو در یک لذت مشترک سهیم میکنه و اونها رو تا حدی آشتی میده. همین طور موسیقیهای حماسی، جشنها، اپراها و بزرگ داشتن افرادی که اراده و جسارت مردم رو تقویت میکنند.
البته اونچه که اونها رو منظمتر و مسئولیتپذیرتر هم میکنه، دیدن نظم و وظیفه شناسی سیستم تمدنیه. اگر مأمورین تمدن از نظر نظم و رسیدگی به مردم و عدم فساد اسوه باشند میتونن با قدرت نفوذی که از این راه به دست میارن اعتماد مردم رو جلب کرده و زمختی و بی روحی قوانین تمدن رو کاهش بدن.