کتاب خواب معشوقه نوشتهی حامید احمدی، داستانی دراماتیک و واقع گرا دربارهی جوانی دانشجو به نام آریاست که سخت عاشق دختری به نام ساراست؛ عشقی خالصانه و پاک.
در این کتاب، آریا در قالب اول شخص، داستان عاشقانهی خود را روایت میکند. گویا خواب دیدنِ معشوقه تخیل پردازی نویسنده نیست و بلکه واقعیتی است که در حوالی سالهای 88 و 89 روی داده است.
در بخشی از کتاب خواب معشوقه میخوانیم:
در طول یک ساعت و نیمی که استاد مشغول به تدریس بود، حتی کلمهای از سخنانش را درک نکردم چه به آن رسد که جملهای را از استاد شنیده باشم. این حس که دائما افکار و ذهن ادمی از جسم وجودش بیگانه شود، یک حس غریب به نظر میرسد. جسم در مکانی بود و روح یا ذهن در جای دیگر. در لحظاتِ پایانی کلاس به خود آمدم و همین موضوع باعث شد که با خود غرق در اندیشه شوم و به این نتیجه رسیدم که اذهان و روحها چقدر نسبت به جسمهای ما از آزادی عمل بیشتری برخوردار هستند. به کلی در عرض یک شب بصورت شگفتی طرز افکارم عوض شده بود. گویی دیگر آدم سابق نیستم.