اشتراک در تلگراماشتراک در واتس‌اپموارد دیگر
عناوین مرتبط از کتابراه
معرفی کتاب
دسته دانلود رایگان بهترین داستان، ۶۶صفحه، فرمت PDF، زبان فارسی، ۷۶۸ کیلوبایت، ۳۰۷۱ بازدید

کتاب آتنا، راوی دیوانه نوشته‌ی محمدجواد حسنی نژاد، داستان دختر جوان و زیبایی است که یک روز تصمیم می‌گیرد از همه‌ی مردهایی که به او ظلم کردند یا دلش را شکاندند انتقام بگیرد؛ فرقی نمی‌کند پدر یا ناپدری، آشنا یا غریبه.

او می‌خواست به زندگی همه‌ آن‌ها پایان بدهد. ولی انتقام خشک و خالی به درد نمی‌خورد؛ انتقام باید سرگرم کننده باشد. آتنا با سه دوست دیوانه‌تر از خودش همه‌ی آن مردها را می‌دزد و به یک جای مخفی می‌برد. 

بین آن مرد‌ها عشق زندگی‌اش هم حضور دارد که حالا باید در یک بازی مرگ و زندگی که آتنا راوی‌اش است زنده بماند. این داستان آغشته به عشق، انتقام و خشم است. به نظرتان کدام قوی‌تر است؟

در بخشی از کتاب آتنا، راوی دیوانه می‌خوانیم:

جواد شیش ماهه که من رو ندیده، می‌خوام اولین نفر چشم‌های اون رو باز کنم تا ببینه چی رو از دست داده...
به فاطمه اشاره کردم که گونی از روی صورت جواد بردارد.
نور لامپ چشم‌های زیبای جواد را اذیت کرد و باعث شد سریع آن‌ها را ببندد.
تا چشم‌هایش بسته بود فاطمه چاقویش را بیرون آورد و بست کمربندی دست‌های جواد را پاره کرد.
جواد همونطور چشم بسته شروع به نرمش دادن دست‌هایش کرد اما پاهایش هنوز بسته بود.
فاطمه به پشت صندلی جواد رفت و اسلحه‌اش را از رزیتا گرفت و آن را روی کولش انداخت.
جواد چشم‌هایش را باز کرد و اولین نفری که دید من بودم.
روبه‌روی من بود و فاصله‌اش دو متر بیشتر نمی‌شد.
جای دیگه‌ای رو نگاه نمی‌کرد و فقط با تعجب به من زل زده بود.
با حرکت لب‌هایش گفت "سلام"
نتونستم جواب سلامش رو بدم پس دستور دادم که گونی از سر بقیه هشت گروگان بردارن و دستاشونو باز کنن.
اسلحم رو روی دسته مبل گذاشتم.
حاج اصغر به محض دیدن اطرافش با ترس و لرز گفت "چرا شما اسلحه دارید؟ چرا چوبه دار اونجاست؟ خدایا نجاتم بده."

ادامه...
کتاب‌های مرتبط
بیشتر
آدمیان
زویا قلی پور
پانترا
امیرحسین نصیری
کتاب صوتی حسادت
محمدعلی قجه
176
علی خلیل ارجمندی
نظرات
برای ثبت نظر ابتدا وارد شوید یا ثبت نام کنید.
شیرین شمعی
۱۴۰۰/۸/۲۳
بدک نبود.خوشم اومد.فکر نمی کردم بر اساس بازی مافیا هم داستان بنویسن
فریبا ناصری
۱۴۰۰/۷/۳
تا الآن سه بار خوندمش 😁
آیدا کمال زاد
۱۴۰۰/۵/۲۱
یه دوستی اون پایین ها نوشته داستان اصن ربطی به عشق نداشت. در صورتی که کل داستان و کشت و کشتارهاش رو این قضیه میچرخید که دختر داستان توسط پسر داستان رد شده.من خودم دوبار خوندمش و به نظرم داستان جالبی بود.ولی یه چند تا غلط املایی داشت که رو اعصاب بود. من که مجاب شدم بقیه کار هایه این نویسنده رو هم بخونم.
مهدی صفری
۱۴۰۰/۵/۱۷
دوستان اصن چه ربطی به عشق داشت؟ داستان یه دختر بود که تو داعش هم قفل بود که با افکار دخترونه و رفتار پسرونه یه تناقض مضخرف رو تشکیل داده بود سه تا دختر که با کلاشینکف ادمارو دار میزدم😂😂😂
Hosna Mm
۱۴۰۰/۵/۶
و عشق چیزی جز رنج نیست.
Atena Ss
۱۴۰۰/۴/۱۹
خیلی باحاله که هم اسمه شخصیت اول کتابی باشی که داری میخونی حتی اگه طرف واقعا دیوانه باشه🙂 داستان خوبی بود و تو نیم ساعت خوندمش روند کسل کننده ای نداشت و برعکس خیلی جاهاش هیجان انگیز بود
پارسا ترابی
۱۴۰۰/۴/۱۶
واقعا کسی میتونه به من بگه تهش چرا اونطوری تموم شد و اشکمون رو‌ درآورد؟
Fahimeh Ahmadi
۱۴۰۰/۲/۲۱
خوشم اومد ازش . شخصیته جواد خیلی منطقی بود و تونست در لحظه تصمیم درستی بگیره
kosar fallahzadhe
۱۴۰۰/۲/۵
عالی بود دوس دارم برا کسایی که این رمان رو هنوز نخوندن حسمو بگم. عشق یه حس احمقانس که جز شکست و بدبختی و تنهایی هیچی نمیزاره واسه ادما اینو تجربه میگه. عاشق شخصیت اتنا شدم. درسته میگن انتقام خوب نیس ولی بعضی وقتا باید گرفته بشه. هیجان زیادی داشتم. یکمم اشکم در اومد ولی خیلی عالی بود. چندین رمان دیگه که نویسندش اقای محمدجواد حسنی نژاد بود رو هم خوندم خیلی عالی به امید کار های بهتر و خفن تر 🖤🎧
دنیا جوان
۱۴۰۰/۲/۲
واو 👍 عجب کتابی بود. پایانش هم فوق العاده ❤️ پیشنهاد میکنم✅
مصطفی زرگانی
۱۴۰۰/۱/۳۱
خیلی مسخره اس آخه چرا باید همچین کاری رو بکنه اصلا افسرده شدم بی معنیه خودش موند اصلا اعصابم داغون شد
کیانا مرادی
۱۴۰۰/۱/۲۳
کوتاه و باحال از شخصیت آتنا خوشم اومد اولش اما عشق احمقش کرد آدم تو این دنیا باید بی رحم باشه حتی در حق عشقش
همچنین ببینید
شیطان
لئو تولستوی
ماجرای یک نامه
نادر براتی
آدمیان
زویا قلی پور
پانترا
امیرحسین نصیری
کتاب سبز را دوست دارید؟
لطفا امتیاز و نظر خود را ثبت کنید!
ثبت امتیاز و نظر
کتاب سبز در شبکه‌های اجتماعی
کانال تلگرام