کتاب صوتی مارسل و مونالیزا نوشتهی استفان رابلی، داستان یک موش فرانسوی بسیار باهوش و کنجکاو را روایت میکند که دوستان زیادی در پاریس، شهر محل زندگیاش دارد.
یکی از آنها موش بسیار زیبایی به نام سیلین است که در هنر نقاشی بسیار مهارت دارد. او لانهی خود را در موزهی لوور، جایی که بسیاری از آثار هنری و تاریخی مشهور و ارزشمند جهان نگهداری میشوند، ساخته است.
در بخشی از کتاب صوتی مارسل و مونالیزا میشنویم:
یک کیف چرمی سیاه رنگ در کنار مرد قرار داشت. مرد دقایقی بعد تابلوی "مونالیزا" را درون کیف دستیاش گذاشت. او لبخندی بر لب آورد و کیف دستی را برداشت امّا لحظهای بعد دوباره آن را بر زمین نهاد. او با خودش کلنجار میرفت: کلیدهایم را کجا گذاشتهام؟ مرد سپس با عجله و دستپاچگی شروع به گشتن کلیه جیبهایش کرد.
"مارسل" خیلی سریع تصمیم گرفت: بسیار خوب، این لحظهای است که منتظرش بودم. حالا یا هیچوقت. "مارسل" به تندی از کنار دیوار حرکت کرد، از لبههای بلند کیف دستی خود را بالا کشید و خودش را به داخل آن انداخت. او به زحمت میتوانست اطرافش را ببیند. چند لحظه گذشت تا چشمانش با محیط عادت کردند. "مارسل" چهره "مونالیزا" را دید که به او لبخند میزد.