کتاب رمان پشت خط سبز نوشتهی محمد انوری، داستان مردمانی را به تصویر میکشد که در نزدیکی یک جنگل زندگی میکنند؛ جنگلی که از زمانهای دور افسانهها و داستانهای ترسناکی در مورد آن وجود داشته است.
در بخشی از کتاب رمان پشت خط سبز میخوانیم:
در اعماق جنگل، یک خط سبز رنگ پهن از جنس خزه و گیاهان مختلف به وجود آمده بود. نیوشا نمیدانست این خط به شکل طبیعی و بر اثر گذر زمان و تغییر فصلها ایجاد شده با کسی هنرمندانه آن را به این بخش از جنگل اضافه کرده است، طی سالها مردم روستا مرتب به بچههای خود گوشزد میکردند که تحت هیچ شرایطی نباید به آن طرف جنگل بروند. داستانهای ترسناکی راجع به پشت خط سبز گفته میشد.
داستانهایی که مو را به تن نیوشا و دوستانش سیخ میکرد، مردم روستا میگفتند بعد از خط سبز یک کلبه بزرگ وجود دارد و روح زنی جوان در آن جا زندگی میکند. با اینکه هیچکس او را ندیده بود، اما داستانها میگفتند که پوستش سفیدتر از برف و موهایش تاریکتر از آسمان شب هستند، موهای بلندی که تا نزدیک زانوهایش میرسید.