بهنام شهبازی در کتاب بی بی شاه زینب، زندگی زنی شجاع و دلسوز را روایت میکند که در برابر ظلم و احتکار حاکمان و ثروتمندان زمان خود میایستد.
این زن به همراه دوستان وفادارش گندمهای احتکار شده در انبارهای ثروتمندان که از دادن آن به مردم فقیر امتناع میکنند تا به قیمت گرانتر بفروشند را مصادره میکنند و بین مردم فقیر پخش میکنند. او زینب پاشا نام دارد که تا لحظه آخر عمر خود در برابر زورگویی ها میایستد و از حق مردم مظلوم دفاع میکند.
در بخشی از کتاب بی بی شاه زینب میخوانیم:
زینب به همراه دوستانش، کنار جوی آب نشستهاند و با هم حرف میزنند و شوخی میکنند. زینب از آنها در مورد کم بودن آرد و گندم و قحطیای که به وجود آمده است؛ میپرسد آتلی بیگیم هم میگوید: «به خاطر این که یه عده ای، گندمها و آردها رو توی انبارهاشون ذخیره کردن و اونارو به مردم نمیدن» زینب میگوید: «حالا مردم چیکار باید بکنن؟». آتلی بیگیم پاسخ میدهد: «نمی دونم، ولی میتونیم جای انبارهاشون رو پیدا کنیم»