کتاب دریدگان اشعاری خواندنی و احساسی از محسن سفیدگر دربردارد.
در بخشی از کتاب دریدگان میخوانیم:
تن پوش وصلهدار کجا
قامت شق و رق کجا
هر اندازه متر میکرد
میدید آستینی ندارد
تیزی تیغ در بزم را
که میرود خون کند
باید که در غلاف زد
یکی میخواست که زودتر
بساط عیش جور شود
آن یکی ولی زود گاف زد