* ای فرزند آدم و حوا !
تو از نخست نبودی و بعد بودی و اینک باز ھم نیستی. ولی ھستی از دست رفت ھات را چون ھستی نقد خود پنداشتھای و حسرت، تمام ھستی ات شده است. تو حسرتی: حسرت ھِستی . تو حسرت ھستی.
* ای فرزند آدم وحوا !
زندگی تو نان توست و نان تو سلامت توست و سلامتت و محبت است و در محبت راضی می شوی ولی مرگ ونیستی و خیانت، تو را به ورطه عذاب و بازی انداخته است و با دردھا بازی می کنی و از درد بازی می کنی و در بازی بر عذابت می افزائی و از فرط عذاب به موسیقی و مخدر و بیمه و حکومت ھاپناه می آوری و در این پناھگاھھا آرزوی مرگ می کنی...