یکى از مباحث چالش برانگیز روزگار ما، بحث قلمرو دین است. پرسش اساسى در این حوزه ى فکرى این است که آیا اسلام، آخرین و کامل ترین دین الهى و آسمانى، به همه ى مسائل انسانى، اعم از دنیوى و اخروى، فردى و اجتماعى، و مادى و معنوى پرداخته است یا خیر؟ و آیا دخالت دین در این عرصه ها، حداقلى است یا حداکثرى؟
البته واژه هاى حداقلى و حداکثرى، چندان واضح و روشن نیستند و پاسخ دقیق را براى ما به ارمغان نمى آورند; براین اساس، باید این عرصه ها را مسئله محور بررسى نماییم، و وجود و عدم پاسخ هاى آن مسائل را در دین جستوجو کنیم. این پژوهش، تنها به گستره ى شریعت در عرصه ى خداشناسى، نبوت شناسى، معادشناسى، فقه و حقوق و اخلاق اختصاص دارد و به عرصه هاى دیگرى، چون: انسان شناسى، اقتصاد، نظام تربیتى، مدیریت، جامعه شناسى، هنر و غیره نمى پردازد.
در نوشتار حاضر، از چند سبک تحقیق استفاده شده است:
در فصل دوم، سوم و چهارم (قلمرو دین در عرصه ى خداشناسى، نبوت شناسى و معادشناسى) عمدتاً با روش نقلى قرآنى پژوهش شده است و مسائل گوناگون اعتقادى، مانند: چگونگى شناخت خداوند، خداشناسى فطرى، خداشناسى عقلى، عوامل گرایش به شرک، توحید و مراتب آن، صفات الهى، عدل الهى، شبهات مربوط به شرور، افعال الهى، قضا و قدر الهى، ضرورت بعثت پیامبران، شبهات منکران، اوصاف پیامبران، حقیقت وحى، امکان و انواع و مشخصات وحى، تعریف و تعابیر معاد، امکان و وقوع معاد، شبهات منکران، آثار معاد، منازل آخرت و ثواب و عقاب اخروى، با استمداد از آیات قرآن، و تا حدودى از روایات، تبیین و بررسى شده اند و به ندرت به دیدگاه هاى متکلمان و حکیمان نیز اشاره شده است; البته مسائل کلامى منحصر در این سه عرصه نیست. مى توان مسائل مربوط به امامت و مسائل جدید کلامى را از منظر قرآن و سنت بررسى کرد، ولى ما در این نوشتار تنها به این سه مسئله پرداخته ایم; زیرا امّهات اصول دین اند.
ولى سبک تحقیق در فصل پنجم و ششم (قلمرو دین در عرصه ى فقه و حقوق و اخلاق) شبهه محور است; تقریباً بسیارى از شبهاتى که در این عرصه درجامعه ى ما مطرح بوده، مورد توجه و تحلیل قرار گرفته است; و به خاطر وسعت مباحث و مسائل اخلاقى و فقهى به تک تک آنها از منظر قرآن و روایات پرداخته نشده است.