کیست که در این زندگانی دنیا اگر چه برای چند لحظه هم بوده باشد احساس نکند که جز هدف های مادی مطلوب گمشده ی دیگری دارد ؟
کیست که در این دنیا دارای هوش و استعداد و عقل معتدل باشد و این حقیقت را درک نکند که در میان این همه جنجال و غوغایی که می شنود ، صدای دیگری گمشده است که بایستی آن را دریابد و گوش به آن فرا دهد.
گروه های زیادی هستند که از روی تحقیق و آگاهی احساس می کنند که گمشده ای دارند و بطور جدی و قاطعانه برای پیدا کردن آن می روند .
افراد دیگری هستند که این احساس را به عللی خاموش می کنند.
ولی به هر حال جویندگان واقعی در جستجوی گمشده ی خود به تکاپو برمی خیزند.
حیات هر انسانی در نقطه ای از زمان آغاز می شود و در نقطه ی دیگر پایان می یابد . و هر لحظه ای که می گذرد از عمر آدمی می کاهد و به هیچ وجه قابل باز گشت نیست.