رمان نایت ساید - جلد 2: ماموران روشنایی و تاریکی
اشتراک در تلگراماشتراک در واتس‌اپموارد دیگر
عناوین مرتبط از کتابراه
معرفی کتاب
دسته دانلود رایگان بهترین رمان‌ها، ۹۳صفحه، فرمت PDF، زبان فارسی، ۷۳۷ کیلوبایت، ۸۸۴۳ بازدید

کتاب رمان نایت ساید - جلد 2: ماموران روشنایی و تاریکی نوشته‌ی سایمون آر. گرین، دومین جلد از مجموعه یازده جلدی نایت ساید (طرف شب) است. این مجموعه ماجراهای کارگاهی به نام جان تیلور را به تصویر می‌کشد که با قبول کردن پرونده‌ی دختری گمشده به نایت ساید باز می‌گردد که اتفاقات مرموز و هیجان انگیزی پیش می‌آید.

سایمون آر. گرین، نویسنده‌ی بیش از یک دوجین کتاب و رمان علمی تخیلی و فانتزی است، او در ویلتشایر انگلیس روزگار می‌گذراند. ریچارد روهان همانطور که نویسنده‌ای معتبر و برنده‌ی چندین جایزه بوده‌است، بازیگر روی صحنه و فیلم نیز می‌باشد. او بیش از 100 کتاب صوتی در کارنامه کاری‌اش دارد که بعضاً با تحسین‌های بسیاری روبه‌رو شده‌است.

من تیلور هستم، جان تیلور. روی کارت ویزیتام نوشته شده که یک کارآگاه خصوصی هستم. اما درواقع تخصص من پیدا کردن هرچیز گمشده است. این استعدادی‌ست که از زمان تولد در نایت ساید در وجودم نهفته است. من نایت ساید را مدت‌ها پیش ترک کردم. جانم در خطر بود. حالا در خیابان‌های روشن لندن زندگی می‌کنم. اما کار و کاسبی اخیراً کساد شده است. به همین دلیل وقتی جوانا برت که از او بوی پول به مشام می‌رسید، در دفترم ظاهر شد و از من خواست دختر نوجوان گمشده‌اش را پیدا کنم، نتوانستم نه بگویم. خیلی زود فهمیدم دختر بچه کجا رفته است: نایت ساید؛ آن شهر دوزخی که زیر لندن واقع شده است. جایی که همیشه ساعت 3 صبح است. جایی که می‌توانید کنار اسطوره ها قدم بزنید و با هیولاها دمخور شوید. جایی که هیچ چیز آنچه به نظر میرسد، نیست و هر اتفاقی ممکن است. من قسم خورده بودم هرگز به آنجا بازنگردم. اما یک دختربچه به خطر افتاده و یک زن به من اعتماد کرده است. پس هیچ انتخابی ندارم... من به خانه بازمی‌گردم...

در بخشی از کتاب رمان نایت ساید - جلد 2: ماموران روشنایی و تاریکی می‌خوانیم:

من می‌تونم چیزها رو پیدا کنم. این یک هدیه‌س از طرف مادر فوت شده مکه معلوم شد انسان نبوده. (هر چند که اون واقعا نمرده و این فقط آرزوی منه. ) بنابراین از هدیه م استفاده کردم و چیزی رو که جسیکای غمگین دنبالش بود و پیدا کردم و اون الان داخل جعبه‌ی کفشی بود که با خودم آورده بودم. اون می‌دونست که اون چیز این جاست و میومد که اونو بگیره. وظیفه‌ی من این بود که اون "چیز" رو دقیقا طوری بهش بدم که خشمشو فرو بنشونه و اونو بفرسته به همون جایی که وقتی در حال ترسوندن ما تا حد مرگ نبود می‌رفت. البته با این فرض که من چیز درستو پیدا کرده بودم. و همینطور با این فرض که تنها کاری که اون می‌کرد این نبود که بیاد داخل و با ناباوریش به من نابودم کنه...

ادامه...
کتاب‌های مرتبط
بیشتر
احضار 2
سید محمدعلی شیخ الاسلام نوری
جنایت کاران
پژمان پروازی
رمان وبال
مهرداد خالدی
رمان هوم سپید
ایمان صدیقی
شبح
پژمان پروازی
رمان در جستجو
نوید پوررمضان
نظرات
برای ثبت نظر ابتدا وارد شوید یا ثبت نام کنید.
محسن کمالی
۱۳۹۳/۱۱/۲۶
بسیار عالی
همچنین ببینید
رمان عتیقه شناس
سر والتر اسکات
عشق اونیونگ
جیمز اسکارث گیل
کتاب سبز را دوست دارید؟
لطفا امتیاز و نظر خود را ثبت کنید!
ثبت امتیاز و نظر
کتاب سبز در شبکه‌های اجتماعی
کانال تلگرام