کتاب رمان وبال نوشتهی مهرداد خالدی، داستانی ترسناک با چاشنی معماست. در این رمان شما شاهد حوادث گوناگون و متنوعی خواهید بود که تا فصل آخر سرگرمتان خواهد کرد و از خواندن آن خسته نمیشوید.
وبال داستانی متفاوت از رمانهای ترسناک دیگر است که احتمالاً با خواندن آن شوکه خواهید شد و از رمز آلودی و اسرار ترسناک داستان لذت میبرید.
داستان این رمان درباره معلمی است که اول سال خدمتش را باید در یک شهر کوچک بگذراند. او از این مسئله خوشحال است اما خوشحالی او زیاد دوام ندارد و با ورود به مدرسهی شهر و مشاهده رفتار غیر طبیعی همه، شوقش را از دست میدهد. چیزی که باعث پشیمانی بیشتر او از حضور در شهر و شغلش میشود، اتفاقات عجیب و وحشتناکی است که به وقوع میپیوندد.
در بخشهای مختلف این داستان شاهد تقابل معلم با نیروهای ماورا الطبیعه هستیم و او با دنیایی از معماها در مورد مسائل مختلف از جمله شاگرد غیر طبیعی و ترسناکش روبرو میشود. شاگردی که احتمالاً کلید حل معماهای ترسناک داستان خواهد بود، معماهایی که در دنیای طبیعی بیپاسخ میمانند.
مهرداد خالدی نویسنده جوان این کتاب چند سال در زمینه داستانهای فانتزی و ترسناک فعالیت کرده و افتخارات مختلفی در زمینههای ملی و بین المللی بدست آورده است و این رمان یکی از آخرین آثار در زمینه ادبیات گمانه زن است.
در بخشی از کتاب رمان وبال میخوانیم:
باید به سمت شرقیترین نقطه گورستان بروم، سرعتم به شدت کم شده و دارم به زور از پاهایم کار میکشم. ترس زیاد هم بر آنها اثر گذاشته، ترس از پایان بقا، ترس بسیار بزرگی است. فرق نمیکند چه کسی باشی.
صدایی من را متوقف میکند، صدای یک جیػ بلند و ترسناک، مدام تکرار میشود، گاهی صدای یک زن یا یک بچه و گاهی صدایی شبیه صدای یک مرد.
نفسهایم تندتر میشوند و احتمال میدهم تا چند دقیقه دیگر، ترس من را بکشد.