نویسندگان: دکتر سیدمحمدعلی دیباجی و مسلم شوبکلائی
در شگفتم خیال عقلانی من با خیال و همانی یک حیوان چقدر تفاوت دارد! و نیز اندیشه ام در تفکیکِ جان حیوانی خویش از جان انسانی اش وامانده است. بدون سایه ای از تردید، نفس حیوانی در جان منِ انسانی ام ریشه دوانده است. گریز گاهی نیست مگر اینکه در اندیشه ای ژرف فرو روم و در واکاوی این مرتبه از نفس راه چاره ای دست و پا کنم. اگر خصلتی حیوانی در «من» ریشه دوانده باشد، عواقبی وحشتناک در پیش است که نخستِ آن، هم پایگی با چهار پایان است؛ اگر از آنها پست تر نشوم.
مسئله «ماهیت نفس حیوانی» از جمله مسائل مهجور و غریبی است که اندیشمندان مسلمان چندان به آن نپرداخته و به غور در این مسئله و نگارش نوشتۀ مستقلی دربارۀ آن تمایل نشان نداده اند. با این حال، وجود اقوال و عقایدی برجسته در لابلای سخنان آن بزرگواران الهام بخش نوشتاری در این بحث است.
تکلیفی که نوشتار حاضر بر ذمه گرفته، نخست، تفکیک نفس حیوانی [که مرتبه ای از نفس انسان است] از نفس حیوان است و دوم، فرجام شناسی نفس حیوانی است. در تقریر گام دوم، نگارنده ناگزیر از بررسی قوۀ خیال و تجرد آن، عالم خیال و تحقق آن، تجرد نفوس حیوانی، و نیز امتناع تناسخ و اثبات این همانی شخصی است. لازم به تذکر است که در بررسی مطالب این نوشتار نظریات اندیشمندانی مانند ابن سینا و شیخ اشراق نیز مورد مداقّه قرار گیرد اما اوج سخن از آنِ صدرالمتألهین شیرازی است.