کتاب توفان برگ اویلین اثر گابریل گارسیا مارکز، ١۲ سال قبل از رمان صد سال تنهایی وی نوشته شده است و جوانه‌های رمان صد سال تنهایی در آن به شکلی بارز دیده می‌شود. یکی از این جوانه‌ها به وجود آمدن و پا گرفتن سرزمین خیالی ماکوندو و در کنار آن حضور استعماری و استثماری شرکت موز است و دیگری آفرینش شخصیتی به نام سرهنگ آئورلیانو بوئندیاست که در رمان صد سال تنهایی شخصیت اصلی است.

در اوایل قرن بیستم در یکی از شهرهای کوچک امریکای جنوبی دکتری بازنشسته با قاطعیت از مداوای قربانیان یک شورش سر باز میزند. سال‌ها بعد دکتر خود را دار می‌زند اما برای مردم انتقام جوی شهر مسئله این است که آیا اجازه می‌دهند طبق رسوم او به خاک سپرده شود یا بگذارند در همان خانه‌ای که این اواخر خود را در آن جا منزوی کرده بود بپوسد...

در قسمت آغازین کتاب صوتی توفان برگ می‌شنوید:

شرکت موز ناگهان مانند گردبادی که در دل شهر پا گرفته باشد از راه رسید و به دنبال آن طوفان برگ به راه افتاد... طوفان برگ چرخانی از پسماندهای انسانی و مادی شهرهای دیگر که به آثار به جا مانده از جنگ داخلی دوری شبیه بود به پا شده بود.
گردباد سرسخت بود و همه چیز را با بوی چرخان و انبوهش که بوی عرق تن و مرگ پنهانی بود آلود...