مرگ دوموزی
کتاب مرگ دوموزی اثر شروین وکیلی ترجمه‌ایست از یک متن سومری مشهور که رویای ایزدی شهید شونده به نام دوموزی را شرح می‌دهد و چگونگی رویارویی وی با مرگ و گریختن‌اش از نیستی را شرح می‌دهد و در نهایت با نابودی این ایزد خاتمه می‌یابد.
مرگ دوموزی از دو بخش تشکیل یافته است. نخست متن سومری به همراه آوانگاری و ترجمه‌اش را می‌خوانیم و بعد شرحی روانشناختی درباره‌ی مفهوم مرگ در جهان باستان را.
در قسمتی از کتاب مرگ دوموزی می‌خوانیم:
پس از گذشت سه روز، پیشکار اینانا که خدمت‌گذارى باوفا به نام نین‌شوبور است، بنا به دستورى که خاتونش پیش از رفتن به سفر به او داده بود، براى یارى طلبیدن به نزد خدایان مى‌رود. انلیل و نانا، نیرومندترین خدایان عرش از یارى دادنش خوددارى مى‌کنند، چرا که در قلمرو تاریک زیرزمینى قدرتى ندارند و قادر به دخالت در قوانین آن جهان نیستند. در را آورنده ى آب حیات نهایت نین‌شوبور دو موجود ابهام آمیز به نام مى‌آفریند و آن دو را روانه‌ى جهان زیرین مى‌کند. این دو آب حیات را بر پیکر بیجان اینانا مى‌پاشند و به این ترتیب او را به زندگى باز مى‌گردانند.
اما اینانا به هنگام خروج از دوزخ درمى‌یابد که تنها راه خارج شدن از آن جا معرفى کردن قربانى دیگرى به جاى خودش است، تا جاى خالى او را در جهان مردگان پر کند. اینانا به همراه گماشتگان دوزخ به جهان زندگان عروج مى‌کند تا قربانى نگونبختى را به جاى خود به ارشکیگال معرفى کند. او در مسیر عبور خود به شهرهاى اومه و بدتیبره مى‌رسد اما در برابر زارى و التماس شاهان این دو شهر دلش نرم مى‌شود و از آن دو مى‌گذرد. در نهایت اینانا به شهر خود ارک مى‌رسد و شوهر بى وفایش دوموزى را در حالى مى‌بیند که لباس‌هایى فاخر بر تن کرده و بدون نشان دادن اثرى از سوگ همسرش به خوش‌گذرانى مشغول است. در اینجاست که اینانا او را به فرستادگان خواهرش تسلیم مى‌کند. دوموزى با یارى خواستن از اوتو به یک مار تبدیل مى‌شود و چند بار از چنگ این تعقیب کنندگان مى‌گریزد، اما در نهایت در چراگاه خواهرش گشتینانا دستگیر مى‌شود و به دوزخ فرستاده مى‌شود. با این همه، گریه و زارى او بر قلب زنش اثر مى‌کند و او مى‌پذیرد.
