کتاب سفری به خودم - قسمت اول به قلم محمدحسین روشناس داستان کوتاه تخیلی با مضمون طنز است.

در بخشی از کتاب سفری به خودم - قسمت اول می‌خوانیم:

برگشتم به تراس، به آسمون دوباره نگاه کردمو انگاری که یه چیزی یادم اومد. گفتم بیخیال همین‌جا می‌خوابم. بدون بالش و چیزی رو همون تراس دراز کشیدم. لااقل اینجا بهتر از داخله. با اون وسایل...هوووفففف هنوزم چیزایی که می‌دیدم رو باور نمی‌کردم. احساس سرگیجه شدید داشتم. جلو چشام رنگ‌های مختلف و مثل رنگین‌کمون رو می‌دیدم. گفتم‌ ای بابا. . اینا دیگه چی هستن؟ هووعفف بازم شروع شد.

بیخیال...نمی‌دونم چی شد که خوابم برد. با نو خورشیدی که به چشام می‌خورد از خواب بیدار شدم. دیدم رو تراسم. مردمی که از تو خیابون رد می‌شدن نگام می‌کردن و یه سری‌هاشون می‌خندیدن. بدو بدو رفتم داخل. سریع به وسایل نگاه کردم. اما این‌بار دیگه واقعا خبری از اتفاق‌های دیشب نبود. خیالم راحت شد. سریع تلفن و برداشتم و به سعید زنگ زدم و باهاش در پارک محل قرار گذاشتم....