کتاب تأملی در شرح احوالات آیت الله سید علی قاضی به قلم سینا صابری مختصری از مجموعه گفتارهای ضد و نقیض است که در زندگی ایشان به کار رفته و هدف از این نوشته، جلوگیری از ساخت اسطورههای بی حد و حصر است.
زندگی بسیاری از بزرگان و سرشناسان تاریخی همواره دارای بزرگ نماییها بوده که از طرف دوستداران و علاقهمندان به ایشان جلوهگر شده است. یکی از افراد بسیار معروف در عرفان معاصر شیعه شخصیتی است به نام «سید علی قاضی» که در ارتباط با او کتابها و سخنان فراوانی نقل شده بدون اینکه به آثار منفی این نوشتهها اشاره شود.
در بخشی از کتاب تأملی در شرح احوالات آیت الله سید علی قاضی میخوانیم:
بعضی مسائل نیز هست که نویسندگان محترم که نه از شاگردان و نه اعضای خانواده آقای قاضی هستند به آن دامن میزنند که فاقد هر گونه صحت است و تنها به جنبه زیبایی نوشته ایشان کمک میکند و به نوعی احساسات خواننده را بر میانگیزد همچون:
1. در صفحه ۹۶ از کتاب عطش به استناد جملهای از آقای قاضی به اشتباه گمان میکنند که ایشان هیچ مکتوبی ندارد و نویسنده میگوید که "مکتوبی از وی به جا نمیماند" این در حالی است که در صفحه ۳۶۷ از همان کتاب از قول سید محمد حسن قاضی نوشتهاند که ایشان (آقای قاضی) در سنین جوانی، تعلیقاتی بر کتاب ارشاد مفید نوشته و چاپ کردند که سال تالیف آن ۱۳۰۸ میباشد". و یا در صفحه ۳۸۶ از همان کتاب نگاشتهاند "تفسیر قرآنشان در کتابخانه بحرالعلوم نجف است". و یا در صفحه ۳۸۵ از کتاب مذکور به صراحت از فرزند آقای قاضی سوال میکنند که "آیا از آقای قاضی کتابی به جا مانده است؟" و ایشان در پاسخ میگویند: "بعد از وفات ایشان شیخ عباس قوچانی آمدند و گفتند: این کتابها را به من بدهید. تعلیقات بر فتوحات بود، تعلیقات بر مثنوی بود... . . "
2. در جائی دیگر میآورند که "شاگردان تا آخر نمیدانند که استادشان کیست و چه مقامی دارد. اما این برخلاف همان چیزی است که مثلا در صفحه ۱۱۲ از همان کتاب آوردهاند.