کتاب مبانی روانکاوی فروید به قلم حمید تقدسی به بررسی مواردی اعم از همزاد پنداری، سیر مراحل تکامل و تکوین سازمان من، معرفی انواع مکانیزمهای دفاعی و ناخودآگاه موجودیتی زنده و پویا دارد، میپردازد.
در بخشی از کتاب مبانی روانکاوی فروید میخوانیم:
خطاهای خواسته یا ناخواسته
در مناسبتهای مختلف زندگی، بسیاری از عملکردهای ما، مطلقا یک اشتباه هستند. مفهوم اشتباه در عبارت ذکر شده چیست؟ بدون شک خطا و اشتباه را در یک چهارچوب قابل مقایسه باید ارزیابی کرد. " اشتباه" زمانی مفهوم پیدا میکند که مخالفت و انحرافی از یک "درست" بوجود آید. معیار چنین درستی برای ما، همان تحلیلهای آگاهانه ماست. دروغگویی اگر یک اشتباه است، در مقایسه با تحلیل آگاهانه ایست که امر به راستگویی کرده بود. وگرنه یک دروغ میتواند عمل درستی تلقی شود؛ اگر تدبیر شعور آگاه آن را تأیید نماید.
بنابراین خطا و اشتباهی که از شخصیت ما سر میزند، انحراف و تضادیست که با احکام صادر از آگاهی خویش داشتهایم. ما اشتباه میکنیم، زیرا به دلیلی برخلاف آگاهی خویش عمل میکنیم. حال برخی از این خطاها آگاهانه است. به این معنا که با ارادهای آگاه برخلاف تدبیر شعور خویش عمل میکنیم. شعوراگاهم حکم به سخت کوشی و تلاش کرده، اما من رخوت و سستی را ترجیح میدهم. من آگاهانه مرتکب این خطا میشوم.
دراینجا بحث ما در مورد خطاهای آگاهانه نیست. زیرا بسیاری اوقات تمایلات آگاهانه و شاید ناخودآگاه ما بر تحلیل شعور آگاه غلبه پیدا کرده و یا با فریب و توجیه اصرار داریم برخلاف آنچه که میدانیم درست است عمل کنیم. هیچ انسانی صددرصد فرامین شعور آگاهش را اجرایی نمیکند و این نمایانگر ذات مختار آدمی است. بحث اصلی بر سر خطاها و اشتباهاتی است که ناخواسته مرتکب آنها میشویم. تحلیل اینگونه خطاکردن، ما را به سرزمین اسرارآمیز ناخودآگاه رهنمون میکند. زیرا هیچ اراده آگاهانهای برای تخلف مشاهده نمیشود...