کتاب صوتی بی ناخدا اثر اوراسیو کیروگ دربارهی مردی است که بر اثر غفلت ماری پای او را نیش میزند، او چاقوی خود را در میآورد و مار را دو تکه میکند، اما زمانی که پایش را نگاه میکند...
در قسمتی از کتاب صوتی بی ناخدا میشنویم:
به پای خود نگریست کبود...
گوشت پا چون متکایی بر روی رگبنده فرو رفته بالا میآمد، دردهای برقآسا جای خود را به تیرکشیدگیهای متوالی میزدند و حال به قسمت کشالهی ران میزدند، خشکی مفرط گلو بازدم آن را حادتر مینمایاند، توامان افزایش مییافت. هنگامی که سعی کرد، بلند شود و بنشیند استفراغی انفجاری نیم دقیقه با پیشانی تکیه داده بر چرخ دستهدار آسیاب متوقفاش کرد...