اشتراک در تلگراماشتراک در واتس‌اپموارد دیگر
عناوین مرتبط از کتابراه
معرفی کتاب
دسته دانلود رایگان بهترین داستان، ۹۳صفحه، فرمت PDF، زبان فارسی، ۵۲۲ کیلوبایت، ۶۴۴۳ بازدید

کتاب شیطان اثر برجسته‌ی لئو تولستوی نویسنده‌ی بزرگ و پرآوازه است که عواقب بی‌پروایی در عشق‌ورزی را به تصویر می‌کشد. نکتۀ جالب و متفاوت دربارۀ این کتاب این است که نویسنده، دو پایان متفاوت برای این کتاب نوشته است.

رمان شیطان، داستان جوانی به نام «یِوگِنی ایرتِنِو» است که پس از مرگ پدرش، ارث و میراث زیادی به او می رسد اما این ارث به همراه خود، بدهی‌هایی هم دارد. به‌همین‌منظور این جوان با مادرش برای نظم و ترتیب دادن به دارایی‌هایشان به روستای آبا و اجدادی خود عظیمت کرده و در آنجا ساکن می شوند.

چیزی که این کتاب را خاص کرده این است که این داستان، دو پایان دارد. هر پایان نیز ساختار متفاوتی به کلیت و مفاهیم درونی داستان می‌دهد.

اخلاقی بودن کتاب از منظر تولستوی و انتقادهای او از رفتارهای غیرعرفی، از ابتدا تا انتهای کتاب با خواننده همراه است.

کتاب شیطان به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره لئو تولستوی:

لیِو نیکُلائِویچ تولستوی در 9 سپتامبر 1828 در یاسنایا پولیانا در دویست کیلومتری جنوب مسکو به دنیا آمد. وی نویسنده شهیر روسی است که او را یکی از بزرگترین رمان‌نویس‌های تمام ادوار تاریخ می‌دانند. تولستوی، از سال 1902 تا 1906، هر سال نامزد دریافت جایزۀ نوبل ادبیات و در سال‌های 1901، 1902 و 1909 نامزد جایزه صلح نوبل شد اما هرگز برنده نشد. از آثار ارزشمند او می‌توان به «جنگ و صلح»، «آناکارنینا»، «مرگ ایوان ایلیچ» و «رستاخیز» اشاره کرد.

تولستوی چهارمین فرزند از پنج فرزند «کنت نیکُلای ایلیچ تولستوی»، کهنه‌سرباز و نجیب‌زادۀ روس و «شاهزاده‌خانم ماری نیکُلائِونی وُلکُنسکیخ» بود. او مادرش را در دو سالگی و پدرش را در نه سالگی از دست داد. سرپرستی این هنرمند، در ابتدا به عهدۀ یکی از بستگان دور و پس از مرگ پدر، به عمه‌اش «کنتس الکساندرا ایلینیچنا» سپرده شد. تولستوی تا سال 1841 یعنی تا زمان مرگ عمه‌اش پیش او ماند و بعد از آن به کازان نزد سرپرست جدیدش، یعنی عمه دیگرش، نقل مکان کرد. تحصیلات لئو تولستوی در ابتدا به‌وسیلۀ معلم فرانسوی انجام شد که جایگزین رزلمن آلمانی خوش‌اخلاق شده بود.

او، در سوم اکتبر سال 1844 هنگامی‌که 16 سال داشت، تحصیل در رشتۀ ادبیات شرقی (عربی-ترکی) را در دانشگاه سلطنتی کازان آغاز کرد اما در آزمون انتقالی پایان سال مردود و مجبور شد دوباره در برنامۀ سال اول شرکت کند. پس از این، او به دانشکدۀ حقوق رفت و آنجا نیز با نمرات برخی از دروس، مشکلات، همچنان ادامه داشت اما بالاخره توانست آزمون انتقالی پایان سال را قبول شود و سال دوم از درس خود را آغاز کند.

تولستوی، پس از چند رفت‌وآمد، به مسکو بازگشت و در آنجا اغلب‌اوقاتش را به قمار گذراند. این روند، بر وضعیت مالی او تأثیر منفی گذاشت. وی در این دوره از زندگی، علاقۀ خاصی به موسیقی پیدا کرد؛ پیانو را به‌خوبی می‌نواخت. اشتیاق به موسیقی، بعدها او را بر آن داشت تا «سونات کریتسرووی» را بنویسد. آهنگسازان مورد علاقۀ تولستوی، باخ، هندل و شوپن بودند. او در زمستان 1850 - 1851 شروع به نوشتن کتاب «دوران کودکی» کرد؛ سپس به دعوت برادرش به ارتش ملحق شد و نوشتن داستان «قزاق‌ها» را در آن دوران آغاز کرد.

بعد از چاپ چند اثر، لئو تولستوی، در زمرۀ نویسندگان بزرگ جوان آن دوران یعنی ایوان تورگِنیِو، ایوان گنچاروف، دمیتری گریگورُویچ و آلکساندر استرووسکی جای گرفت و شهرت ادبی یافت.

نگارش کتاب‌ها و داستان‌های مانند «بریدن جنگل»، «مجموعه داستان های سواستوپل»، «لوسرن» و یا داستان «آلبرت»، همه، حاصل سفرهای تولستوی، حضور در ارتش و دیدار با آدم‌ها و زندگی‌های گوناگون بود.

تولستوی در سال 1862 با زنی به نام سوفیا ازدواج کرد. حاصل این ازدواج سیزده فرزند بود. او در سال 1869 «جنگ و صلح» را به چاپ رساند. در طول 12 سال «جنگ و صلح» و «آناکارنینا» را نوشت. او در سال 1901 با انتشار کتاب «رستاخیز» که انتقاد شدید از آیین‌های کلیسا در آن جای داشت، به‌وسیلۀ شورای مقدس از کلیسای ارتودکس تکفیر شد.

کم‌کم تولستوی، به گفتۀ خودش، دچار بحران معنوی شد و برای یافتن پاسخی به پرسش‌ها و شبهاتش که دائما او را نگران می کرد، به مطالعۀ الهیات روی آورد؛ از هوس‌ها و راحتی‌های یک زندگی غنی چشم‌پوشی کرد و کارهای بدنی زیادی انجام داد، ساده‌ترین لباس ها را می‌پوشید، گیاه‌خوار شد، تمام ثروت بزرگ خود را به خانواده‌اش بخشید و حقوق مالکیت ادبی را نیز کنار گذاشت.

او سه سال پس از مرگ دوست قدیمی‌اش، ایوان تورگِنیِو، کتاب «مرگ ایوان ایلیچ» را به چاپ رساند که در ابتدا قدغن شد اما پس از ملاقات وی با تزار با دستور مستقیم آلکساندر سوم، تزار روسیه، به چاپ رسید.

تولستوی معتقد بود ادبیات، داستان و رمان، وسیله‌هایی برای بیان مفاهیم اخلاقی و اجتماعی هستند. او فکر می‌کرد که قصه‌ها، تنها برای سرگرمی نیست که نوشته می‌شوند؛ بلکه او می‌خواهند از قضاوت‌های بی‌رحم انسان‌ها کم کرده و به گسترش مهربانی و خوش‌اخلاقی کمک کنند.

لئو تولستوی در 7 نوامبر 1910، پس از یک بیماری سخت و دردناک، در سن 83 سالگی درگذشت. در 9 نوامبر 1910، چندین‌هزار نفر در یاسنایا پولیانا برای تشییع جنازۀ این نویسندۀ بزرگ گرد هم آمدند.

در بخشی از کتاب شیطان می‌خوانیم:

«آینده شغلی درخشانی در انتظار « یِوگِنی ایرتِنِو » بود. او تمام آنچه برای این آینده لازم بود را داشت. آموزش بسیار خوبِ در منزل، فارغ‌التحصیلی درخشان از دوره‌های دانشکده حقوق در دانشگاه سن‌پترزبورگ، ارتباطات با محافل سطح بالای جامعه از طریق پدرش که اخیرا درگذشته بود و حتی آغاز خدمت در وزارتخانه، که تحت حمایت شخص وزیر قرار داشت. ثروتمند هم بود، حتی ثروتی بزرگ، اما ثروتی تردید آمیز...»

ادامه...
کتاب‌های مرتبط
بیشتر
آدمیان
زویا قلی پور
رمان در خرقه سرخ رنگ
استانلی جان وایمن
کتاب صوتی حسادت
محمدعلی قجه
176
علی خلیل ارجمندی
نظرات
برای ثبت نظر ابتدا وارد شوید یا ثبت نام کنید.
عباس بناساز
۱۴۰۱/۹/۵
کتابها تنوع خ بی دارند
ویدا اسمعیل یزدی
۱۴۰۱/۶/۲۸
برنامه خوبی هست
مهدیار مهدیار رجایی
۱۴۰۱/۵/۴
عالی
محسن ابراهیمی
۱۴۰۱/۳/۱۹
عالیه
همچنین ببینید
آدمیان
زویا قلی پور
شیطان
لئو تولستوی
پانترا
امیرحسین نصیری
ماجرای یک نامه
نادر براتی
کتاب سبز را دوست دارید؟
لطفا امتیاز و نظر خود را ثبت کنید!
ثبت امتیاز و نظر
کتاب سبز در شبکه‌های اجتماعی
کانال تلگرام