کتاب فرشتهای که بالهایش را به زمین دوختهاند، مجموعه متنهایی ادبی در قالب نامههایی عاشقانه به قلم مسلم شوبکلائی است.
در بخشی از کتاب فرشتهای که بالهایش را به زمین دوختهاند میخوانیم:
دنگم گرفته برایت نامه بنویسم، از آن دست نامههایی که با اشک خیس باشد و کاغذش مچاله به نظر رسد. بعدش تو بخوانیاش و لبخند بزنی، لبخندی که با آن، لبهایت از هم باز شود و دندانهای نارج زردشدهات بزند بیرون. صد بار بهت گفتم مسواک بزن و تو گفتی همین دندان کفاف چند روز زندگی را میدهد. بعد، سه گرهات را در هم میکردی و من میگفتم: چهرهات با اخم زیباتر است. چه کسی گفته لبخند ژوکوند؟ چرا نگفتهاند اخم نگار؟ اخمهای توست که عمری دلم را گره زده است به دل تو. سه گرهات را باز کن بانوی من.