کتاب صوتی کوچکترین چیزها را می‌دیدم
اشتراک در تلگراماشتراک در واتس‌اپموارد دیگر
عناوین مرتبط از کتابراه
معرفی کتاب
دسته کتاب‌های صوتی رایگان داستان و رمان، فرمت MP3، زبان فارسی، ۱۲.۸ مگابایت، ۵۴۳۲ بازدید

کتاب صوتی داستان کوچکترین چیزها را می‌دیدم اثر ریموند کارور ماجرای زنی به نام نانسی را روایت می‌کند که صدای در و نرده‌های حیاط، خواب را از چشمان او ربوده و او در پاسی از شب در جستجوی علل صدا است.

در قسمتی از کتاب صوتی کوچکترین چیزها را می‌دیدم می‌شنویم:

روشنایی آن قدر بود که بتوانم تمام چیزهای توی حیاط را ببینم. صندلی‌های توی چمن، درخت بید، بند رخت که بین دو تیرک کشیده شده بود، اطلسی‌ها، نرده‌ها و حیاط که چهارطاق باز بود. اما هیچ جنبده‌ای جنب نمی‌خورد. از سایه‌های ترسناک خبری نبود. همه‌چیز زیر نور مهتاب بود و من کوچک‌ترین چیزها را می‌دیدم، مثلاً گیره‌های روی بندرخت را.

دست‌هایم را روی شیشه حایل ماه کردم. کمی دیگر نگاه کردم. گوش سپردم. بعد به رختخوابم برگشتم. اما خوابم نمی‌برد. هی غلت و و غلت زدم. فکرم پیش دری بود که باز مانده بود. فکرش دست از سرم بر نمی‌داشت. گوش دادن به نفس‌های کلیف وحشتناک بود. دهانش باز مانده و جای خودش که هیچ، بیشتر جای مرا هم اشغال کرده بود.

ادامه...
کتاب‌های مرتبط
بیشتر
آدمیان
زویا قلی پور
کتاب صوتی حسادت
محمدعلی قجه
176
علی خلیل ارجمندی
شیطان
لئو تولستوی
نظرات
برای ثبت نظر ابتدا وارد شوید یا ثبت نام کنید.
FATEMEH HAJIVAND
۱۳۹۸/۲/۱۳
از هر نظر عالی فقط حیف کوتاه بود
کتاب سبز را دوست دارید؟
لطفا امتیاز و نظر خود را ثبت کنید!
ثبت امتیاز و نظر
کتاب سبز در شبکه‌های اجتماعی
کانال تلگرام