مکارم شیرازی در کتاب آفریدگار جهان تشریح کرده است که هر موجود زندهای در جهان به سوی کمال میرود و رسیدن کامل به آن جز با شناخت جهان و آفریدگار آن امکانپذیر نیست.
ایشان در این اثر توضیح میدهند که بدون این شناخت، افراد جامعه نمیتوانند همه در مقام عدالت زندگی کنند چون اگر کسی پایبند به قانونی نباشد چه دلیلی بر اجرای عدالت خواهد داشت و قوانین جامعه را که خود افراد آن را تصویب کردهاند اولاً ثابت نیستند و دوماً خود شخص قانونگذار چه دلیلی دارد که حقوق مردم را رعایت کند و اگر سازمان دیگری بر آن فرد قانونگذار حاکم باشد خود آن سازمان به چه دلیلی باید متکی به رعایت حقوق دیگران باشد؟
همچنین دلیل برخی مصائب و مشکلات را در این کتاب تشریح کردهاند، از جمله بلاهای طبیعی و سازگاری آن با عدالت پروردگار و بیشترین موضوعی که در این اثر به آن پرداخته شده است علوم فیزیک و پاسخ به شبهات مطرح شده درباره توحید توسط دانشمندان مادیگراست که انگار انتظار دارند تا خدا را با تلسکوپ ببینند یا در زیر چاقوی جراحی او را ببینند تا به او ایمان بیاورند! و اینکه به چه دلیلی چنین دانشمندانی یعنی دانشمندان نجوم شناس که بهتر از دیگران جهان را میشناسند به وجود خدا ایمان ندارند و بسیاری از موضاعات مهم دیگر که هر فرد مسلمانی باید آن را بداند خصوصاً در این زمان که شبهات بسیاری در بین افراد مسلمان به خصوص جوانان دیده میشود.
در بخشی از کتاب آفریدگار جهان میخوانیم:
خواب که یکی از لوازم زندگی معمولی ماست و به گمان بعضیها، عمر به این وسیله به باد میرود! حالتی است که در اثر از کار افتادن موقتی بعضی از مراکز عصبی و دِماغی، در انسان پدید میآید، یعنی هنگامی که انسان در خواب است، تنها یک قسمت از مراکز دماغی از فعالیت باز میماند اما بقیه قسمتهای دِماغ و سایر دستگاههای بدن، به کار خود مشغولند؛ به همین جهت در موقع خواب مشاهده میشود که حواس پنجگانه انسان از کار میافتد ولی سایر قسمتهای بدن با صمیمیت و هماهنگی عجیبی به کار خود ادامه میدهند و معمولا خوابهایی که انسان میبیند با فعالیتهای سایر قسمتهای مغز و بدن بیارتباط نیست.