کتاب خدا را برایم ثابت کن! نوشتهی مصطفی الباجی، با مدارک و مستنداتی روشن حقیقت انکار نشدنی وجود خدا را به شما نشان میدهد.
با اینکه آدمها به طور فطری و ذاتی خدا پرست هستند و به وجودی فراتر از ماده عقیده دارند اما بعضی از دوستان این حقیقت غیر انکار شدنی را سهوا یا عمدا انکار میکنند. اگر یک سری به تاریخ بشریت از روزی که پای بشر به این کرهی خاکی خورد تا هم اکنون بزنید، خواهید دید که تمامی آدمها به روشهای متفاوتی به خدا عقیده و ایمان پیدا کرده و به پرستش آن روی آوردهاند. حال این پرستش چه مبتنی بر یگانگی خدا و چه مبتنی بر پرستش بت، خورشید، سایر عناصر طبیعی و یا حتی حیوانات همچون گوساله باشد. آدمها به خدا یا خدایان ایمان داشته و آنها را پرستش مینمودند و حتی برای آنها قربانی میکردند.
اکنون سوال اینجاست که چرا آدمها به وجود یا وجودهایی فراتر از ماده که تمام جریانات طبیعی و ماورا طبیعی به دست او یا آنها کنترل میشود، اعتقاد پیدا کرده بودند؟ چه چیزی باعث شده که آنها این عقیده را بپزیرند و بر اساس آن عمل نمایند؟آیا وجود آن وجود برتر و فراتر از ماده برای آدمها یک نیاز بوده و صرفا برای تشویق و تنبیه خود در جهت تحقق یک جامعه نیاز بود که آنها خدا یا خدایانی را در نظر بگیرند؟ یا واقعا و حقیقتا خدا یا خدایانی وجود دارند؟ با کتاب خدا را برایم ثابت کن! همراه شوید تا با همدیگر در پنچ گام جواب این پرسشها را بیابیم.
در بخشی از کتاب خدا را برایم ثابت کن! میخوانیم:
احتمال دارد نام ((بینگ بنگ)) یا به فارسی ((مه بانگ)) را شنیده باشید. بینگ بنگ نظریهای علمی است که میخواهد ثابت کند: تمام هستی به صورت اتفاقی توسط یک انفجار بزرگ (بینگ بنگ) به وجود آمده است. لومتر، هابل و اینشتین سه نامی هستند که در شکل گیری نظریه بیگ بنگ از سهم بسزایی برخوردار بودند. البته قبل از این سه تن دموکریتوس فیلسوف یونان باستان اعتقادی شبیه به بانگ داشته است. وی معقتد بود که ماده تشکیل دهنده جهان، اتمها و ذرات ریز تجزیه ناپذیری هستند که در فضا پراکنده بوده و به شکلی سرگردان حرکت میکردهاند. برخود اتفاقی این ذرات سبب پیدایش عناصر و اشیای فعلی در جهان شده و نحوی سر آغاز هستی بوده است. (تاریخ فلسفه کاپلستون، ج 1، ص 88)