کتاب رمان دزد دریایی نوشتهی سر والتر اسکات، داستان مرد جوانی را به تصویر میکشد که خودش را در دریا به خطر میاندازد تا زندگی مرد کشتی شکستهای را نجات دهد.
در بخشی از کتاب رمان دزد دریایی میخوانیم:
مستاجران قریه کوچک وقتی مطمئن شدند که این فرد جدید اگر نتواند برای آنها مفید واقع شود، ضرری هم به آنها نخواهد زد، با یکدیگر متحد شده که با حیلههای کوچک و بی اهمیت بهر طریقی شده از او سوءاستفاده کنند. برای مدتی این مرد غریبه با وجودیکه بخوبی از این توطئهها با خبر بود، به این کارهای دهاتیان بنظر اغماض نگاه کرده و مطلبی ابراز نمیکرد. در این حال اتفاقی رخ داد که شخصیت واقعی او را بهتر به مردم ده نشان داد و باعث گردید که مردم در مورد او با احتیاط بیشتری عمل کنند.