داستان زندگی شهید داود شوبکلائی
متنی از این کتاب:
داداش! غصه نمیخورم تو رفتهای، غصه نمیخورم مادرم عمری داغدار تو بود، غصه نمیخورم چرا پایت، پای مادرت حتی، به کربلا نرسید. به لبخند مردمی که ماهها جنگ را تحمل کردند و به اشک فرزندان شهدا میاندیشم و آرام میگیرم و به یاد تو و روزهای بیتو بودن برای دل خاکخوردۀ خودم مینویسم.